-
پنجشنبه, ۲۰ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۵۲ ق.ظ
-
۴۲
هیرمند
اسد الله علم در کتاب خاطرات خود می نویسد : «این کابوس مرا در خود فرو میبرد. مدتی راه رفتم، مدتی فکر کردم، چندین دفعه استعفا از خدمت نوشتم، باز پاره کردم. فکر می کردم کار گذشته را استعفای من دوا نمیکند ... تیر از شست گذشتهاست، دیگر هیچ. هزار بار به نعیمخان درود فرستادم و به دولت لعنت. مرتیکه! مثل شیر آمد و تهدید کرد که اگر میخواهید کمک به ما را در گرو آب هیرمند نگاه دارید، ما نمیخواهیم و این بدبختها، آن قدر از چپگرایی افغانستان ترسیدند که همه شرایط را قبول کردند و بالاخره دیشب [ضربه] آخر را زدند. کسی چه میداند؟ شاید هم از اربابهای نامرئی دستور ارتکاب این خیانت را داشتند ... البته این خیانت، ده تا پانزده سال دیگر ظاهر می شود که من مردهام.»
شاید اسد الله علم می دانست که بعد از چند سال هفتمین تالاب جهان به خاطر امضای شاهنشاهی نابود خواهد شد . بماند اینکه در این سالها چقدر از مردمان مستضعف ایران به خاطر خشکسالی بدبخت تر خواهند شد .
خلاصه ماجرا این است که در سال 1352 معاهده ای بین افغانستان و خاندان پهلوی امضا گردید که طی آن حق آبه ایران از 50 درصد رود هیرمند به 14 درصد کاهش می یافت ! در حالی که رود هیرمند یکی از پر آب ترین رود های شرق فلات ایران است و از سلسله کوه های هندوکش با طی 1100 کیلومتر به ایران عزیز می رسد .
متأسفانه در سال 1351 با مشارکت آمریکایی ها کمیسیونی موسوم به دلتا بین ایران و افغانستان تشکیل گردید . پس از نشست های دلتا با فرمان و رضایت شاهنشاهی ، هویدا قراردادی را در 10 مرداد 1352 امضا کرد و به سرعت به تصویب مجلس ایران رسانده شد .
مطابق این قرارداد به شرط پر باران بودن منطقه فقط 819 میلیون متر مکعب از 5 میلیارد و 661 میلیون متر مکعب آب هیرمند حق آبه ایران خواهد بود !! در حالی که قبل از دخالت آمریکایی ها حق ایران نصف آب هیرمند بوده است . این امر باعث از بین رفتن زندگی بسیاری از ایرانیان آن منطقه مظلوم گردید و بعد از دو دهه موجب خشک شدن هفتمین تالاب جهان شد !!!
اسد الله علم در ادامه می نویسد « ... عرض کردم آیا اجازه میفرمایند به وزیرخارجه ابلاغ کنم مبادله قرارداد را با افغانها به تأخیر بیندازند؟ فرمودند، نه! من گفتم مطالعه کردند، پس از آن که قانون به توشیح من رسیده و اعلان شده، دیگر مبادله نشدن قرارداد تأثیری ندارد. من چنان از کوره در رفتم و گیج شدم که جسارت کرده به عرض رساندم این هم مثل هزاران خلاف که به عرض مبارک میرسانند، خلاف محض است ... .»