-
شنبه, ۲۲ بهمن ۱۴۰۱، ۱۱:۰۳ ب.ظ
-
۳۴
فروپاشی نهادهای سالم اجتماعی بالاخص خانواده
یکی از سوالات بسیار مهم در مورد تداوم تمدن ها این است که سبک زندگی حاصل از آن ایدوئولوژی این جوامع را به چه سازمان های اجتماعی سوق می دهد . گاهی نظامی گری و لشکر کشی ها مورد توجه قرار می گیرد و گاهی علم قله تمدن می شود . گاهی هنر و زیبایی و گاهی .... . می توان گفت در اکثر تمدن ها معمولا فضایل اخلاقی و انسانی مورد توجه قرار می گیرد ولی متأسفانه تمدن غربی تمامی این افتخارات انسانی را در خدمت کمترین ها قرار داده است . یعنی لذت ! و اصالت لذت را برای خود هدف می داند . در چنین جامعه ای خانواده جایگاهی نخواهد داشت بلکه با این هدف متضاد است .
امروزه بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی غربی بر این باور هستند که نهاد خانواده در حال فروپاشی است . " پاتریک جی بوکانان " ( Patrick J. Buchanan ) نویسنده آمریکایی ، می نویسد : " انقلاب جنسی برای بلعیدن بچه ها ، آغاز شده است . سقط جنین ، افزایش طلاق ، کاهش میزان تولد ، افزایش خانواده های تک سرپرست ، خودکشی جوانان ، مصرف مواد مخدر ، بدرفتاری با کودکان و همسران ، بی قیدی در امور جنسی ، و همه و همه نشانگر این است که چگونه این جامعه ، که دگرگونی فرهنگی در آن سیر صعودی دارد ، در حال تجزیه و مرگ است . "
دیوید پاپنو ( David Papineau ) جامعه شناس انگلیسی ، چهار « ایدئولوژی» عمده سکولاریسم ، اومانیسم ، مدرنیسم و فمینیسم را در فروپاشی خانواده در غرب مقصر می داند . دیویس ( Davies ) نویسنده غربی ، عامل پیدایش خانواده های بدون پدر ، مادران بدون شوهر ، مردان بدون فرزند ، ازدواج های بی ثبات ، عشق های بدون وفاداری و در نظر گرفتن منافع شخصی با انکار حقوق دیگران را از اعتقاد به فردگرایی مفرط و لذت گرایی می داند .
آمار بحرانی طلاق
جیمز. کیو. ویلسون ، ( James Q. Wilson ) جامعه شناس امریکایی می نویسد :" ازدواج در جامعه ما روزگاری یک آیین مقدس بود ، سپس به یک قرارداد مبدل شد و اکنون صرفا یک نوع نظام دهی خاص است . نسل امروز امریکایی در نامه ها و گفتگوها می نویسند که نمی خواهند زن یا شوهر شوند . نتیجه این نوع زندگی جدید این است که جوانان از هر نوع مسئولیتی فرار می کنند ."
نگاه به طلاق و ماهیت آن در جامعه ایران بسیار متفاوت تر از جوامع غربی است . ناپسندی آن در ایران بیشتر ازکشور های اروپایی و آمریکایی به چشم می آید . حتی در بین کشور های اسلامی نیز شاید ایران تنها کشوری باشد که طلاق را برای یک مرد و زن شکستی بزرگ تلقی می کنند .
نگاهی عمیق به جامعه غربی نشان می دهد که زنان در غرب بسیار تنهاتر از جوامع اسلامی و ایرانی زندگی می کنند . آنها در تحصیل و اشتغال و ازدواج و ... خود را مستقل نشان می دهند ، اما این استقلال بیشتر به نفع مردان است تا زنان . مردان با تقسیم مسئولیت مالی بین خود و همسرشان خانواده تشکیل می دهند و هنگام طلاق اکثرا زنان حضانت بچه ها را به عهده خواهند گرفت . مشکلات دیگر زندگی را یک زن بدون همراهی دیگران باید تحمل نماید . حتی خانواده پدری نیز مسئولیتی آنچنانی در قبال دخترش بر عهده ندارد . همچنین در صورتی که زنی از نظر مالی به استقلال خوبی رسیده باشد مطمئنا این پدر خواهد بود که از محبت و احساس پدرانه محروم می شود .
متأسفانه اگر خوب به دلایل طلاق در غرب نظری بیافکنیم خواهیم فهمید که عوامل طلاق در ایران نیز بسیار شبیه به آنهاست و در واقع می توان گفت دلایل طلاق در ایران به علت غربی شدن فرهنگ برخی ایرانی هاست . متأسفانه هر مقدار مولفه های فرهنگ غربی به فرهنگ ایرانی صادر شود آمار طلاق ایران نیز بالا خواهد رفت .
در فرهنگ غربی ازدواج به صورت فردی بین دو نفر تصمیم گیری می شود بنابراین طلاق هم امری بین آنها خواهد بود و افراد دیگر مانند خانواده مادری و پدری در آن نقشی ندارند . دومین زشتی در فرهنگ غربی روابط خارج از خانه می باشد که باعث می شود روابط زن و شوهری به تدریج کم شود . این اصطلاح در جوامع غربی رواج دارد که خانه برای مردان و زنان فقط خوابگاه می باشد . روابط نزدیک دیگری در محل کار و اجتماع برای هر دو رکن خانه مهیاست و این باعث کم شدن دلبستگی آنها به هم خواهد شد . در مرتبه سوم سهولت معاشرت با جنس مخالف در غرب از عوامل دیگری است که پایه های خانواده را سست خواهد کرد . کمبود روابط عاطفی در خانواده های کم جمعیت و یا هسته ای باعث خواهد شد هر کدام از اعضای خانواده به روابط دیگری مانند دوستی روی بیاورند که وابستگی آنها را به خانواده کم خواهد کرد .
پنجمین عامل را می توان عدم تعهد نامید . در ازدواج ایرانی بین زن و شوهر تعهد های محکمی بسته می شود . این امر در غرب تا حد امکان تضعیف شده است . هنوز هم با وجود تهاجم فرهنگ غربی بزرگترین اتفاق زندگی یک فرد ایرانی ـ چه پسران و چه دختران ـ یافتن شریک زندگی است . بعد از ازدواج نیز تعهدات کتبی و غیر کتبی بسیاری آنها را در کنار یکدیگر نگه می دارد .
عوامل دیگری نیز باعث افزایش طلاق در جوامع ایران و غرب می شود . اشتراک بین آنها ما را به این حقیقت می رساند که نگاه تمدن غربی به خانوده چه در ایران و چه در غرب نگاهی ناقص و مخرب است و باعث از پاشیدگی جوامع انسانی خواهد شد . از این پس باید انسان ها با مشکلات جمعیتی و عواطفی بیشتری دست و پنجه نرم کنند .
در سال ۲۰۱۱، بنابر اطلاعات اخیر از سوی اتحادیه اروپا، ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار مورد ازدواج و ۹۸۶ هزار مورد طلاق در کشورهای این اتحادیه ثبت شده است. این اعداد نشان میدهد که از هر ۱۰۰۰ نفر ۴.۲ نفر ازدواج کردهاند (نرخ خام ازدواج) و از هر ۱۰۰۰ نفر، ۲ نفر طلاق گرفته اند ( نرخ خام طلاق ) [1]. این بدان معناست که در اروپا به طور میانگین نزدیک به 50 درصد ازدواج ها به طلاق ختم می شود . همچنین نمودار زیر نشان میدهد با وجود کاهش تعداد ازدواج ها در کشور های اروپایی میزان طلاق روز به روز در حال افزایش است .
تغییرات نرخ خام ازدواج و طلاق در اروپا
در این میان برخی کشور های اروپایی درصد بیشتری را به خود اختصاص می دهند .
در آمریکا نیز طبق گزارشات رسمی نرخ خام ازدواج و طلاق در سال 2014 به ترتیب حدود 6.9 و 3.2 میباشد که همانند اروپا نرخ طلاق به ازدواج را 50 درصد نشان می دهد[2] . البته نمودار زیر شتاب رشد نرخ طلاق به ازدواج را در آمریکا را تا سال 2007 بهتر از اروپا نشان می دهد . این بدان معناست که وضعیت کشور های اروپایی در آینده ای نزدیک در مورد نرخ طلاق به ازدواج خام بسیار وخیم تر از آمریکا خواهد بود .
تغییرات نرخ خام ازدواج و طلاق در آمریکا
همچنین نقشه زیر کشورهای اروپایی و آمریکایی را در مقایسه با دیگر کشور های جهان از نظر نرخ طلاق به ازدواج به مقایسه می گذارد .
مشکلات مالی ، خیانت ، تخریب و توهین به شخصیت ، آزار جسمی ، ناسازگاری ، فقدان علاقه ، انتظارات برآورده نشده و اعتیاد به انواع مختلفی از مسکرات از عواملی هستند که موجب طلاق در خانواده های اروپایی و آمریکایی می شوند .